|
درباره وبلاگ به نام خالق دوست که هرچه دارم از اوست! به وبلاگ خودتون خوش آمدید. نويسندگان
|
محفـــــــــــل انـــــــــــــس
جمعه 16 فروردين 1392برچسب:, :: 16:16 :: نويسنده : لیال
خانمی ۳ پیر مرد جلوی درب خانه اش دید. - شما را نمی شناسم ولی اگر گرسنه هستید بفرمایید داخل. اگر همسرتان خانه نیستند، می ایستیم تا ایشان بیایند. همسرش بعد از شنیدن ماجرا گفت: به داخل دعوتشان کن. بعد از دعوت یکی از آنها گفت: ما هر ۳ با هم وارد نمی شویم. خانم پرسید چرا؟ یکی از آنها در پاسخ گفت: من ثروتم، آن یکی موفقیت و دیگری عشق است. حال با همسرتان تصمیم بگیرید کدام یک از ما وارد خانه شود. بعد از شنیدن، شوهرش گفت: ثروت را به داخل دعوت کن. شاید خانمان کمی بارونق شود. همسرش در پاسخ گفت: چرا موفقیت نه؟ عروسشان که به صحبت این دو گوش می داد گفت چرا عشق نه؟ خانمان مملو از عشق و محبت خواهد شد. شوهرش گفت: برو و از عشق دعوت کن بداخل بیاید. خانم به خارج خانه رفت و از عشق دعوت کرد امشب مهمان آنها باشد. 2 نفر دیگر نیز به دنبال عشق براه افتادند. خانم با تعجب گفت: من فقط عشق را دعوت کردم! یکی از آنها در پاسخ گفت: اگر ثروت و یا موفقیت را دعوت می کردید، ۲ نفر نظرات شما عزیزان: تنهایی یعنی نه خودش هست که از تنهایی درت بیاره نه فکرش اجازه میده تنهاییت رو با کس دیگه پر کنی… .gif){kind=small} .gif){kind=small} یــــــاس
 ساعت23:48---22 فروردين 1392
جان فدای آن که یادم می‌کند
یاد او هر روزه شـــــــادم می‌کند مهربانی های او شیـــــــــــرین شکر با مرامش کیـــش و ماتم می‌کند . . . دلتنگـی ؛ پیچیــده نیســت... یک دل.. یک آسمان.. یــک بغــض و آرزوهــای تـَـرک خـورده ! به همین ســادگـی ...!.
هـــمــیــشــه نــــه
ولــــی گـــاهـــی مــیــان بـــودن و خـــواســتـن فـ ـاصـلــه مـــی اُفــتــد وقـ ـتــهــایـــی هـــســت کـــه کــســی را بـــا تــمـــام وجــــود میخواهــــی ولــــــی نــــبـــــــایــــد کــنـــارش بــــاشـــی …
در رنگ ستاره هاي تو يك نور است / در دفتر خاطرات تو دل شور است /
من سهم كلاس تو شدم اي معشوق / دل تنگي من دوري تو اين جور است
خیلی زیبا بود
مرسی از حضور زیبات vafa
ساعت23:07---17 فروردين 1392
salam.jaleb bod.
.gif){kind=small}
|
|||||||||||||||||
 |
||||||||||||||||||
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت: